تاب آوری یا توقف؟ | بازار ساخت‌وساز در آستانه آزمون جدید تحریم‌ها آذر 5 , 1404

تاب آوری یا توقف؟ | بازار ساخت‌وساز در آستانه آزمون جدید تحریم‌ها

 به گزارش روابط عمومی راکسیت به نقل از نویاب، تاب آوری یا توقف؟ | بازار ساخت‌وساز در آستانه آزمون جدید تحریم‌ها


با بازگشت تحریم‌ها و افزایش فشار ارزی، بازار ساخت‌وساز ایران بار دیگر در آستانه آزمونی دشوار قرار گرفته است؛ آزمونی که نتیجه آن مشخص می‌کند سازندگان مسیر تاب‌آوری را برمی‌گزینند یا در رکود تازه متوقف می‌شوند.


مهدی زرقانی، توسعه‌گر صنعت ساختمان و انبوه‌سازی و مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه کارآفرینی و عمران: فعال شدن مکانیزم ماشه، شاید در نگاه اول اتفاقی صرفا سیاسی به نظر برسد، اما در واقع، این رویداد همانند موجی است که از دیپلماسی آغاز می‌شود و به تدریج به قلب اقتصاد ایران، و به‌ویژه صنعت ساخت‌وساز، می‌رسد. تجربه‌های گذشته نشان داده که هر بار تحریم‌ها بازگشته‌اند، اثرشان را نه فقط در تیترهای خبری، بلکه در کارگاه‌های ساختمانی، در قیمت آهن و سیمان و در تصمیم‌های سرمایه‌گذاران می‌توان دید.


فشار ارزی و افزایش هزینه ساخت

مکانیزم ماشه در اصل به معنای بازگشت خودکار همه تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران است؛ یعنی محدودیت در فروش نفت، دشواری در دسترسی به منابع ارزی و سخت‌تر شدن نقل‌وانتقال پول. نتیجه طبیعی این شرایط، افزایش نرخ ارز و در پی آن، جهش قیمت در تمامی کالاهای وابسته به واردات است.


در صنعت ساخت‌وساز، این موضوع مستقیما خود را در افزایش هزینه تمام‌شده نشان می‌دهد. بسیاری از مصالح ساختمانی یا مواد اولیه آن‌ها، از رنگ و تاسیسات تا تجهیزات برقی و مکانیکی، به شکل مستقیم یا غیرمستقیم وابسته به ارز هستند. وقتی دلار گران می‌شود، حتی محصولاتی که در داخل تولید می‌شوند، تحت تاثیر انتظارات تورمی افزایش قیمت پیدا می‌کنند. به عبارت دیگر، فعال شدن مکانیزم ماشه برای سازندگان، معادل افزایش فوری هزینه‌هاست.


تنگنای مالی و توقف پروژه‌ها

اما اثر دوم و شاید مهم‌تر این تحریم‌ها، در حوزه تامین مالی و جریان نقدینگی نمایان می‌شود.

بازار ساخت‌وساز ایران به شدت به منابع بانکی و نقدینگی در گردش وابسته است. بانک‌ها در شرایط تحریم، با کاهش دسترسی به منابع ارزی و افزایش هزینه‌های داخلی مواجه می‌شوند؛ در نتیجه، توان و تمایلشان برای پرداخت تسهیلات ساخت کاهش می‌یابد. از سوی دیگر، سرمایه‌گذاران بخش خصوصی نیز به دلیل نااطمینانی نسبت به آینده، سیاست‌های محتاطانه‌تری در پیش می‌گیرند.

در چنین فضایی، بسیاری از پروژه‌ها کندتر پیش می‌روند یا نیمه‌کاره می‌مانند. انبوه‌سازانی که بخش قابل‌توجهی از سرمایه خود را از طریق پیش‌فروش تامین می‌کردند، با کاهش تقاضا و بی‌اعتمادی خریداران مواجه می‌شوند. بدین ترتیب، زنجیره سرمایه‌گذاری و تولید در بخش مسکن، دچار اختلال می‌شود.


اثر روانی و شکل‌گیری رکود تورمی

فعال شدن مکانیزم ماشه تنها اقتصاد را هدف نمی‌گیرد، بلکه ذهنیت فعالان اقتصادی را هم تغییر می‌دهد.

در چنین شرایطی، انتظارات تورمی در جامعه افزایش می‌یابد. مردم تصور می‌کنند همه چیز گران‌تر می‌شود، در حالی که قدرت خریدشان کاهش یافته است. این تناقض رفتاری بازار را دچار سکون می‌کند؛ قیمت‌ها بالا می‌روند، اما معاملات کاهش می‌یابد.


در نتیجه بازار مسکن وارد یک وضعیت دوگانه می‌شود: سازندگان محتاط می‌شوند و اجرای پروژه‌های جدید را به تعویق می‌اندازند، خریداران نیز در انتظار ثبات می‌مانند. رکود تورمی در چنین بستری شکل می‌گیرد؛ یعنی هزینه‌ها بالا می‌روند، اما سود واقعی کاهش می‌یابد. این وضعیت نه فقط برای سازندگان، بلکه برای کل زنجیره تولید، از کارخانه‌های مصالح تا شرکت‌های مهندسی و خدماتی، زیان‌بار است.


ضرورت نگاه واقع‌گرایانه

اما در دل هر بحران، فرصت‌هایی هم وجود دارد. تحریم‌ها اگرچه فشارزا هستند، اما به نوعی نقش غربال را هم بازی می‌کنند.

پروژه‌هایی که بر پایه واقعیت‌های اقتصادی و با تحلیل دقیق بازار طراحی شده‌اند، همچنان می‌توانند سودآور باشند.

بازار ساخت‌وساز ایران در مقاطع مشابه، نشان داده که توانایی سازگاری دارد. در دوره‌های تحریم قبلی، برخی سازندگان با تغییر شیوه تامین مالی، استفاده از مصالح بومی و بهینه‌سازی طراحی‌ها، توانستند از هزینه‌ها بکاهند و همچنان در بازار بمانند.

در نیمه دوم سال ۱۴۰۴، اگر مکانیزم ماشه فعال بماند، بازار ساخت‌وساز ایران به احتمال زیاد وارد مرحله‌ای از رکود تورمی خواهد شد. با این حال، مسیر خروج از این وضعیت، نه در انتظار سیاست خارجی، بلکه در اصلاح رفتار داخلی نهفته است. بازنگری در الگوی سرمایه‌گذاری، حرکت به سوی صنعتی‌سازی و استفاده از فناوری‌های نوین ساخت می‌تواند بخشی از این راه‌حل باشد.

مکانیزم ماشه، آینه‌ای است که به ما نشان می‌دهد چقدر اقتصاد ایران به تصمیم‌های بیرونی وابسته است. اما در عین حال یادآور می‌شود که تاب‌آوری بخش ساخت‌وساز به رفتار درونی آن بستگی دارد. اگر سازندگان و سرمایه‌گذاران با نگاه واقع‌گرایانه، نه احساسی، به بازار نگاه کنند و تصمیم‌های خود را بر پایه تحلیل و بهره‌وری بگذارند، حتی در دوران تحریم هم می‌توان مسیر رشد را حفظ کرد.

در نهایت، شاید مکانیزم ماشه محرکی برای بازاندیشی در شیوه‌های سرمایه‌گذاری و ساخت‌وساز باشد؛ فرصتی که اگر به‌درستی درک شود، می‌تواند به جای تهدید، به نقطه شروع یک بازسازی هوشمندانه در بازار مسکن ایران تبدیل شود.